جدول جو
جدول جو

معنی تنک فهم - جستجوی لغت در جدول جو

تنک فهم(تَ نُ / تُ نُ فَ)
کسی که قوه مدرکۀ وی سست و ضعیف باشد. (ناظم الاطباء) :
به صد جانش خریدم کی روا باشد که بفروشم
به تحسین تنک فهمان و احسان لئیمانش.
عرفی.
، تنک حوصله. (آنندراج). رجوع به تنک ظرف و تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ نُ / تُ نُ)
تنک شراب. آنکه به اندک شراب خوردن بدمست شود ومل تنک و می تنک و تنک می مرادف این است. (آنندراج).
- تنک جامی:
باخبر باش که چون آینه در عالم آب
زود بی پرده نگردی ز تنک جامی ها.
تأثیر (از آنندراج).
رجوع به تنک و تنک شراب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نُ / تُ نُ بَ)
کسی که در مجالس بی معنی می گوید و مسخره. (ناظم الاطباء). رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ فَ)
تیزخاطر. فهم: احوذّی، مرد سبک فهم و تیزخاطر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
فهیم. بافهم. خوش فهم
لغت نامه دهخدا
(تُ فَ)
آنکه سخن را زود دریابد. (آنندراج) (بهار عجم). زیرک و بافراست و باهوش و حاضرکلام. (ناظم الاطباء) :
ایاز تندفهم تیزبینش
نگار کارگاه آفرینش.
زلالی (از آنندراج).
رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(نِ فَ)
خوش فهم. بافراست
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیز فهم
تصویر تیز فهم
زیرک نونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کند فهم
تصویر کند فهم
کودن و بیهوش، دیرفهم، بلید
فرهنگ لغت هوشیار